بیوگرافی و گفتگو با رضا صادقی
بزرگترین وبلاگ علمی وتحقیقاتی وسرگرمی وهنری درآسیا
این وبلاگ اونی هست که شما به دنبالش بودید
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : پیام عب

• جايي در شعر گفته‌ام كه «قربونت برم خدا، چقدر غريبي رو زمين». من به غربت خدا اعتقاد دارم. به خاطر بدي‌ها و پليدي‌هاي نوع بشر، اين انسان تماميت خواه دنيا را پر كرده از دروغ و خدعه و نيرنگ. بيشتر تلنگر زده و تذكر داده‌ام. جايي در شعرم هست با اين مضمون «همه درويش همه عارف جاي عاشق پس كجاست». در واقع بايد مي‌‌گفته: همه درويش، همه عارف، همه عاشق، اما الان اين سه برادر را از هم جدا كرده‌اند و متاسفانه خبري از عاشقي نيست و چون عشق لازمه رسيدن به درويشي و عرفان است لذا درويشي و عرفان نيز آن رنگ و بو و عمق سابق را ندارد. من مي‌‌خواهم ابتدا با عشق «احساسم» را سر و شكل بخشم. پس از آن است كه نوبت به درويشي و تمرين «بي‌‌نيازي» مي‌‌رسد. و اگر كسي اين دو مرحله را بگذارند به درك خداوند نايل مي‌‌شود (عرفان). اما متاسفانه جاي عاشقا اين روزها فقط توي رمان‌ها و شعارهاست (شعارهاي جلب و جذب). انجمن عشاق نداريم. البته عرفا و دراويش بزرگوارند و محترم، اما عاشقا چي؟ آنها كجا هستند؟ و چرا كسي سراغي ازشان نمي‌‌گيرد. به قول حميد هامون «ببين به سر عشق چي اومد؟»... و به نظرم اين ساده‌لوحانه است كه عشق و عاشقي را به فراموشي سپرده‌ايم.

• رنگ و نور و اميد جاي «مشكي» را نگرفته‌اند، اما با آن همراه شده‌اند؛ در آلبوم جديد من. در واقع دوست داشتم اين بار بيشتر از اميدواري بخوانم.

• به اين نتيجه رسيدم كه بايد از اميدواري هم گفت. من هم مثل قبل از آدم‌ها شكست خورده‌ام. وسط ضبط آلبوم پيرهن مشكي، ديدم دارم نمك مي‌‌شم رو زخما، آروم آروم رفتم سراغ خوندن و گفتن از مرهم.

• يك سري براي آدم آرزوي موفقيت مي‌‌كنند. يك سري اما اقداماتي هم انجام مي‌‌دهند تا تو به موفقيت برسي. من هم اين‌طوري خوانده‌ام. «كم نشو تو وحشت باغي كه سوخته / سكه خندتو كي به غم فروخته» و يا: نگو تقدير ما صد تا گره داره / قحطي نورو نذار پاي ستاره. گفتم: حالا كه يك سري «رضا صادقي» را انتخاب كرده و به شعرها و ساخته‌هايش گوش مي‌‌دهند، پس بگذار حرف‌هايي بزنم تا شايد لحظه‌اي از زندگي‌شان را «رويايي» كند.

• آهنگساز آلبوم «وايسا دنيا» خودم هستم. تنظيم ده قطعه را نيز شخصا انجام داده‌ام، اما چهار تاي باقيمانده به لطف دوستان تنظيم شده.

• اغلب مردم گرفتارند. فرصتي باقي نمانده تا بخواهند يك ساعت وقت بگذارند و آلبومي را در خانه بشنوند. آنها يا سر كارند يا در مسير خانه و كار. شب هم كه برمي‌گردند خسته‌‌اند و دلزده. پر از فكر و استرس و متمايل به خواب و استراحت. پس، مناسب‌ترين زمان، وقتي است كه در اتومبيل‌شان نشسته‌اند. آنها را ابتدا «كيك» قطعات جذب مي‌‌كند. بعد نوبت به بيس و سپس سرعت آهنگ‌ها مي‌‌رسد. خسته كه شدند، به شعرش گوش خواهند داد.

• اكثر كارها اگر چه به لحاظ تكنيكال نزديك به سليقه‌هاي امروزي ساخته مي‌‌شوند، ليكن از نظر محتوا «تهي» و خالي هستند. به همين خاطر، تصميم گرفتم تا من هم به سراغ رتيم ترانس بروم، اما شعري را در اين قالب اجرا كرده‌ام كه دوست دارم آن را بشنوم. يعني به خاطر آهنگ از محتوا نگذشته‌ام، بلكه محتوا را در لباسي جديد جاسازي كرده‌ام. مثل مشكي رنگ عشقه كه به لحاظ «مضموني» نبايد در قالب شيش و هشت خوانده مي‌‌شد، ولي من اين كار را انجام دادم تا «جذاب» باشد. غير از اين بود، مردم به سراغ اين قطعه نمي‌‌رفتند و حرف دلش را نمي‌‌شنيدند. الان هم موسيقي
چندبار اول جذابيت دارد، پس از آن شعر هم زمزمه خواهد شد و محتوا و پيام آن به گوش مخاطب خواهد رسيد.

• «خدا رو مي‌‌خوام، نه واسه سكه و سكو يا مقام / خدارو مي‌‌خوام، كه فقط تورو نگاه داره برام» ناگفته بعدي‌ام دنباله اين شعر است. يعني مي‌‌خواهم بگويم كه «من نمي‌‌توانم مولانا يا حافظ شوم، اگر عشق زميني را تجربه نكنم». به همين خاطر مي‌‌خواهم عاشق كسي شوم كه نگاهش با من يكي است. و بعد از خدا خواهم خواست تا اين عشق را برايم نگه دارد.

• كفر بود، اما من بهشان گفتم كه به نقل از داستان موسي و شبان «بايد براي وصل كردن آمد» و هر كس براي صدا كردن خداوند ادبياتي دارد و البته راه و روشي. البته به قول حافظ «هر كسي از ظن خود شد يار من»، لذا مي‌توان به هر پديده‌اي نگريست و برداشت متفاوتي از آن كرد. اما نگاه من اين بوده كه بگم «مي‌دونم اين خداي مهربون چقدر اذيت مي‌شه وقتي كه مي‌بينه اشرف مخلوقاتش اينطور در تيرگي فرو رفته و قدر خودش رو نمي‌دونه».

• وقتي «تو كه تنها نمي‌موني، من تنها رو دعا كن» را سرودم، فرزاد حسني پيشم بود. بهش گفتم: ديگه نمي‌تونم ادامه بدم و ازش خواستم تا دنباله شعر را او بسرايد. فرزاد هم گفت: خاطراتمو نگه دار، اما دستامو رها كن... دست تو اول عشقه، بسپرش به آخرين مرد... مردي كه پشت يه ديوار، واسه چشمات گريه مي‌كرد.

• تو هر كاري اولش مردم فقط به دو، سه ترانه‌اي كه ريتميك‌تر از بقيه است گوش مي‌دهند، اما خسته كه شد به سراغ ساير آهنگ‌ها مي‌روند. من هم چون احساس كردم كه ممكن است حالا حالاها اين فرصت نصيبم نشود تا دوباره بخواانم، با 14 قطعه به سراغ مردم آمدم تا حرف‌هاي دلم را بزنم.

• مفهوم مجاز و غيرمجاز را هنوز درك نكرده‌ام. من اگر چهار سال پيش مي‌گفتم: چه خوشگل شدي امشب... يا «تو خودت قندو نباتي، شكلاتي، شكلاتي»، آن وقت مي‌شد كارهاي امروزم را در قياس با آنها مجاز خواند، اما بين كارهايي كه مجوز نگرفته‌اند و قطعاتي كه به آنها مجوز داده شده فاصله‌اي وجود ندارد تا بتوانم مفهوم مجاز و غيرمجاز را (در مورد كارهاي خودم) درك كنم.
• در يكي از ترانه‌هايم گفته بودم: «تيكه‌اي بودي از دلم، گنديدي و بريدمت». بعد اصلاحيه خورد تا گنديده‌اي به خشكيده‌اي تغيير يابد. واقعا نمي‌دانم چرا، چون به هر حال «گنديدن» هم واژه‌اي مستعمل است و مثلا وقتي ميوه‌اي مي‌گندد نمي‌گويند خشكيده و يا تبديل به كامپيوتر شده، با اين حال چاره‌اي نيست جز تن دادن به اين تغييرات.

• رفته بودم براي اجاره كردن يك خانه. جايي بود با ميز و صندلي و كامپيوتر و كلي هم تلفن و آقايي با كروات. بسيار خوش برخورد و با پرستيژ، مثل سريال «زيرزمين» (كه ماه رمضان پخش شد) سندي آوردند. ديديم. برگه‌اي هم از طرف اتحاديه، به همين خاطر اعتماد كردم و بيست ميليون پولم را به آن آقا سپردم؛ غافل از اين‌كه آن خانه را به چند نفر ديگر هم اجاره داده بودند.

• فرزاد حسني دوستي است «فوق‌العاده» با اين حال، او به هنگام انجام كار فقط به كيفيت كار مي‌انديشد و بس. يعني «رفيق‌بازي» را قاطي برنامه‌هاي كاري‌اش نمي‌كند، به همين خاطر اگر مي‌بينيد كه بدون اطلاع من «رضا صادقي» را براي خواندن تيتراژ برنامه فوق‌العاده انتخاب كرده، به طور قطع به دليل نزديك بودن جنس صداي من است به حال و هواي شعر و فضاي برنامه. باور كنيد من تا چهار روز پيش از انتخاب فرزاد خبر نداشتم. آن روز (چهار روز پيش) مهران خالصي زنگ زد و گفت: كار «فوق‌العاده» را به كجا رسانده‌اي؟! و من تازه آنجا بود كه متوجه قضيه شدم.


• سرگرم آهنگسازي‌ام براي علي لهراسبي، محمد نبي و چند نفر ديگر. ميان ايشان علي دلش مي‌خواست تا آهنگ كليه قطعاتش را من بسازم، اما به او گفتم كه اجازه بده دو، سه قطعه برايت بسازم، بعد اگر راضي بودي، به همكاري‌مان ادامه خواهيم داد. بدين ترتيب دست او را باز گذاشتم تا در صورتي كه از آهنگ‌هاي من خوشش نيامد تو رودربايستي گير نكند و بتواند سراغ بقيه برود.

• اين روزها بيشتر از هر نكته‌اي به دنبال آرامشم.

• آلبوم... كلاهبرداري... يك سري مسائل و مشكلات ديگر كه حسابي خسته‌ام كرده.

• قبلا هم گفته بودم كه پيرهن مشكي «بهترين آلبوم» من نيست. بعد هم وعده دادم كه آلبوم بعدي به مراتب بهتر از كار در خواهد آمد. به همين خاطر و با توجه به تغييراتي كه در ماهيت و ريتم «وايسا دنيا» به وجود آورده‌ام، از آن بيم داشتم كه مبادا مخاطب رضا صادقي تغييرات او را پس بزند و با آن كنار نيايد.

• طرح دو ويدئوكليپ كه در قالب يك VCD ارائه شده و جزو «پك» (بسته) آلبوم جديد من است، از خودم بود. تهيه‌كننده‌اش آقاي حسين‌خاني (شركت ايران گام) و مجري آن جناب «منصوريار».

• دلم نمي‌خواست در كليپ‌هايم از عناصري نظير گيتار و شومينه و اتومبيل و خانم استفاده شود، در نتيجه همين خواسته اجراي كار را براي آقاي منصوريار دشوار مي‌كرد. با اين حال، كارگردان از عهده آن برآمد و ما يكي از كليپ‌ها را در شهر غزالي ساختيم و ديگري را در ويلاي يكي از دوستان.

• به خاطر مردم اين كليپ‌ها را ساختيم و براي آن‌كه‌ آنها بتوانند راحت آن را تماشا كنند مجوز گرفتيم و كلي هزينه كرديم تا اين دو را روي VCD بياوريم و در اختيار بازار قرار دهيم. به همين خاطر، از مسئولان محترم شبكه‌هاي ماهواره‌اي، «عاجزانه» و ملتمسانه تقاضا مي‌كنم كه اين ويدئوكليپ‌ها را روي آنتن نفرستند. من اگر قصد چنين كاري را داشتم، اين همه هزينه نمي‌كردم و اصلا پيش از آن‌كه‌ پخش كليپ بعضي‌ها از شبكه ماهواره‌اي برايشان دردسرساز شود كليپ‌هاي خود را در اختيار شبكه‌هاي مورد نظر مي‌گذاشتم، پس وقتي اين كار را نكرده‌ام، يعني نخواسته‌ام تا چنين اتفاقي بيفتد. اميدوارم متوليان موسيقي پاپ در وزارت ارشاد شرايط مرا درك كنند، زيرا دلم نمي‌خواهد به واسطه خطاي چند شبكه ماهواره‌اي، ضمانت‌هايي كه گرفته بودم را از دست بدهم.

• حتي آقاي حسين‌خاني نيز اين ماجرا را پيگيري كرده و از مديران ايران موزيك خواسته تا كليپ‌هايم را پخش نكنند، اما آنها در جواب گفته‌اند كه «ما اين كارها را از طريق شما تهيه نكرده‌ايم و چون از بازار خريده‌ايم لذا به پخش‌شان ادامه خواهيم داد». بله شايد اين كليپ‌ها از ده‌ها كانال ديگر نيز پخش شود، اما همه بدانند كه چنين اتفاقي با رضايت من نخواهد افتاد و نسبت به آن سخت معترضم.


منبع: هفته‌نامه تلاش 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات
پيوندها